این بمونه اینجا که اگه دیدی، بدونی هنوز منتظرتم :]
"زنده ای تا کار کنی؟ یا کار میکنی تا زنده بمونی؟"
ابن نهایت سوالیه که یه آدم متفکر و عمیق با تم مذهبی و دینی بخواد توی این دنیای آخرالزمونی مطرحش کنه؛ اما هیچ وقت حاضر نشدم این تعریف رو بپذیرم و چیز دیگه ای رو معنی زندگی میدونم..
زنده نه. اومدیم که یه سری کار رو انجام بدیم و بریم.
همین. نه بیش و نه کم تر! و این ماموریتی که بخاطرش خلق شدیم، در بستر زمان «زندگی» نام داره. مع الاسف زندگی شده تکاپو برای فرار از مرگ!
زنده بودن! چقدر تو غریب و مهجور شدی از معنی حقیقیت. هعی
دنیا شده تجمع مردههایی که روی مرگ زیستی شون اسم حیات میذارن...
تف!
سلام
روی صحبتم با دوستای متعهد به وبلاگ نویسیه. قدیمیایی که خاک صحنه رو خوردن و الان به روال مطلوبی رسیدن، نه گذر موقتایی که نمیدونن توی وب و حتی بالاتر، توی زندگیشون دارن چکار میکنن..
رفقا!
چرا باید وب نوشت و بعد از اون چرا باید توی بلاگ نوشت نه اینستا و کانال و ...
مجادله نیست. حرف از تمنای یاداوری علتهاییه که فراموششون کردم..
چشم به راه کمکهاتونم
رفقا🤍