"زنده ای تا کار کنی؟ یا کار می‌کنی تا زنده بمونی؟"


ابن نهایت سوالیه که یه آدم متفکر و عمیق با تم مذهبی و دینی بخواد توی این دنیای آخرالزمونی مطرحش کنه؛‌ اما هیچ وقت حاضر نشدم این تعریف رو بپذیرم و چیز دیگه ای رو معنی زندگی میدونم..

 

زنده نه. اومدیم که یه سری کار رو انجام بدیم و بریم.

 

همین. نه بیش و نه کم تر! و این ماموریتی که بخاطرش خلق شدیم، در بستر زمان «زندگی» نام داره. مع الاسف زندگی شده تکاپو برای فرار از مرگ!

 زنده بودن! چقدر تو غریب و مهجور شدی از معنی حقیقی‌ت. هعی

 

  

دنیا شده تجمع مرده‌هایی که روی مرگ زیستی شون اسم حیات میذارن...
تف!