یه دیوونه که حالشو خدا می دونه


دلش گرفته از زمونه

 

اشک می ریزه به هر بهونه

 

کی میدونه چقد دلم هواتو کرده


چقد دلم اسیر درده  

 

بزار یه کم دورت بگرده


آقا من خودم می دونم لایق این حرفا نیستم


خیلی حرف که بیامو روبرو ضریح بایستم


چی کشیدم چند سال کربلا ندیدم


خدا می دونه که بریدم هیئت خونه ی امیدم


من شنیدم یه قطره اشک برات بریزم


به پیش مادرت عزیزم

 

فدای عشقت همه چیزم